گیاهخواری بهترین سبک تغذیه در دنیای امروز است
دکتر سعید حاتمی
پزشک و پژوهشگر اجتماعی
March 2022
گیاهخواری یک سبک زندگی در مصرف غذاست که موافقان و مخالفان زیادی در سطح جهان دارد. در این مقاله سعی دارم به اجمال و تیتروار دلایل خود را برای حمایت از این سبک زندگی بیان کنم. یقیناً موارد ذکر شده فقط بخشی از دلایل بوده و توضیحات کاملتر را در بخش های دیگر ارائه می نمایم.
در بررسی گیاهخواری باید همواره در نظر گرفت که این سبک زندگی به چه میزان در سوق دادن ما به هدف زندگی می تواند کمک کننده باشد. پس اگر هدف زندگی را بهزیستی (Wellbeing) در نظر بگیریم، مانند ارزیابی هر تصمیم دیگر، باید کسر هزینه/فایده در جهت نزدیک یا دور شدن به هدف زندگی خود را محاسبه و تحلیل کنیم. توجه کنید که در این مقاله صرفاً تحلیل علمی-عقلانی لحاظ شده است و از قواعد ایدئولوژیک مانند دین و سایر فرقه ها که براساس قوانین خود، گیاهخواری را تأیید یا رد می کنند، برحذر خواهم بود زیرا که در صورت پذیرفتن آن ایدئولوژی، دیگر دلیلی برای ارزیابی عقلانی وجود نخواهد داشت.
بهزیستی را می توان خشنودی و رضایت پایدار انسان تعریف نمود. اگر محور اصلی این خشنودی را خود فرد در نظر بگیریم، پس منفعت پایدار یک فرد، هدف زندگی او خواهد بود. منفعت فرد، برمبنای هرم نیازهای مازلو قابل تبیین خواهد بود. بدین ترتیب که با رفع نیازهای سطوح پایین این هرم به تدریج انسان در رفع نیازهای سطوح فوقانی تلاش کرده و موجبات رشد خود و دستیابی به بهزیستی را فراهم می آورد. توجه به این نکته بسیار مهم است که منفعت بلند مدت شخص در گرو برآوردن منفعت دیگران و بطور کلی محیط خارج خود می باشد. با بالا رفتن در این هرم، نقش ارتباط انسان با محیط اطراف پررنگ تر می شود. به این تعبیر که بالا رفتن، مستلزم رفع نیازهای محیط می شود.
بنابراین بطور کلی بهزیستی یک فرد در گرو رفع نیازهای این چهار بخش ذیل است که به ترتیب اولویت ذکر شده است:
- خود شخص
- انسان های دیگر
- همه موجودات زنده دیگر شامل حیوانات، گیاهان، حشرات و سایر موجودات زنده
- محیط زیست (هوا، خاک، آب)
به عبارت دیگر انسان برای رفع نیازهای بلندمدت خود نیازمند در نظر گرفتن منفعت (رفع نیازهای) سه گروه دیگر است. به نظر من، این همان اخلاق است که متضمن دوام و پایداری رضایتمندی انسان و دستیابی او به بهزیستی است. به عبارت دیگر اخلاق یعنی منفعت طلبی فرد از طریق افزودن به منفعت محیط و یا حداقل عدم تضییع منفعت محیط.
بیان این مقدمه کوتاه لازم بود تا گیاهخواری را با نگاه کلی به هدف زندگی انسان تحلیل نماییم. همانطور که می دانید همه تصمیم های بشر از محاسبه کسر هزینه/فایده ناشی می شود. ما همیشه احتمال وقوع پدیده مطلوب (فایده) و نامطلوب (هزینه) را در کنار هم گذاشته و با مقایسه آن، تصمیم به انجام یا عدم انجام آن رفتار می گیریم. در مورد گیاهخواری هم باید این تحلیل را انجام دهیم.
در ادامه سعی می کنیم بطور خلاصه کسر هزینه/فایده را در چهار محوری که بیان شد، تحلیل کنیم.
- هزینه/فایده خود شخص:
در این مورد مهمترین مسئله، سلامت فرد می باشد. شاخص سلامت، برمبنای دو اصل طول عمر و کیفیت زندگی (quality of life) تعیین می شود. کیفیت زندگی شامل ابعاد جسمانی و روانی است.
در بعد جسمانی، مطالعات گوناگون نشانگر تأثیرات مضر مصرف گوشت است.
در بعد روانی و رفتاری نیز گرچه شواهد به مراتب کمتری در دست است ولی آن نیز نشاندهنده اثرات بد گوشتخواری بر روی روان افراد است.
فایده: اصلی ترین تصور غلط غالب این است که انسان نیاز به پروتئین دارد و گیاهان منبع کافی برای برآوردن نیاز به پروتئین نیستند.
در پاسخ باید گفت که پروتئین مصرفی انسان باید از سه جنبه مورد ارزیابی قرار گیرد: 1. مقدار پروتئین 2. تنوع اسید آمینه های ضروری 3. میزان جذب در بدن . به مثالهای زیر توجه کنید.
1 – میزان پروتئین 100 گرم گوشت قرمز (Beef) حدود 28 گرم هست در حالیکه در 100گرم تخم کدو خام این میزان 30 گرم است. بسیاری از دانه ها در سطح مواد گوشتی یا حتی بیشتر پروتئین دارند.
2- مطالعات از کافی بودن همه اسید آمینه های ضروری در منابع گیاهی حاکی است ولی با این وجود برخی از این مطالعات از کمتر بودن آن در گیاهان گزارش داده اند.
3-میزان جذب پروتئین، بطور کلی در گیاهان کمتر است ولی در مورد همه پروتئین های گیاهی صدق نمی کند، مثلا جذب پروتئین دانه سویا برابر با گوشت قرمز است.
هزینه: در دنیای امروز کسی گوشت را مانند حیوانات گوشتخوار بصورت خام به دندان نمی کشد و نمی خورد. مواد گوشتی، همیشه با پروسه هایی آماده خوردن می شوند. توجه داشته باشید که همراه کردن گوشت با رفتارهایی که گوشت را منبع کسب لذت می کند، می تواند بسیار اثرات مضری داشته باشد. خوردن گوشت را ما با سه عمل مهم لذت بخش می کنیم: 1. حرارت 2. نمک 3. چربی
مطالعات متفاوتی انجام شده که حرارت در طی پروسه آشپزی، باعث دفرمه شدن پروتئین و از بین رفتن بخشی از اسیدهای آمینه آن می شود.این مسئله در مورد پختن حبوبات هم وجود دارد اما در پروسه پروتئین های حیوانی بیشتر دیده می شود.
مثال های دیگر مضرات آشپزی گوشت: استفاده از نمک و مواد نگهدارنده زیاد در پروسه آشپزی و تهیه کنسرو و سوسیس / کباب کردن روی ذغال و اضافه شدن مواد آروماتیک (سرطانزا) به غذا/
– عوارض بیولوژیک: انگل ها شناخته شده اند ولی مواردی هم هست که هنوز علم امروز از شناخت آنها ناتوان است و به تدریج خود را نشان می دهند مثل جنون گاوی یا آنفولانزای پرندگان
-عوارض خود گوشت در بدن: تقریبا همه مطالعات به عوارض مصرف گوشت در بدن اذعان داشته اند.
چند مثال: مصرف 34 گرم پروتئین حیوانی در روز میزان حدود 25 درصد دفع کلسیم و اگزالات و 48 درصد اسید اوریک را از ادرار بیشتر می کند که تولید سنگ دستگاه کلیوی را افزایش می دهد. مصرف گوشت باعث افزایش فشارخون، چربی خون، آترواسکلروز عروق، پوکی استخوان و بسیاری از بیماریها در طول زمان می شود.
- هزینه/فایده موجودات زنده دیگر:
هزینه: در این گروه، یقیناً منفعت انسان های دیگر جامعه نسبت به سایر موجودات زنده در اولویت است.
باید خاطرنشان کرد که امروز کمتر جامعه ای هست که بیماری و مشکلات سلامتی یک فرد بر افراد دیگر آن جامعه تأثیر نداشته باشد. بطور مثال بیماریهای مشترک دام و انسان عمدتاً از طریق تماس تدریجی با این حیوانات و یا اجزای آنها ایجاد می شود. بیماریهای انگلی همیشه یک چرخه حیات دارند که با انتقال به انسانهای دیگر ادامه می یابد. مثال کرونا را نیز می توان از موارد جدی این دسته به شمار آورد.
در بعد اقتصادی نیز، فراموش نکنیم که امروزه هزینه بیمه های سلامت با افزایش شیوع بیماری و افزایش ریسک آن، برای همه بیمه شوندگان افزایش می یابد.
سایر هزینه هایی که انسانها و حیوانات دیگر از گوشتخواری بطور غیر مستقیم پرداخت می کنند، را می توان با بیان بخشی از آمار مربوط به آن، درک نمود:
– حدود 77 درصد زمین های کشاورزی دنیا برای تولید خوراک دام استفاده می شوند در حالیکه فقط 37 درصد پروتئین مصرفی دنیا را تولید می کند. در مقابل، هنوز حدود 800 میلیون انسان در جهان (حدود 10 درصد) از گرسنگی رنج می برند.
– برای تولید یک کیلوگرم گوشت قرمز بیش از 15 هزار لیتر آب مصرف میشود. در حالیکه برای تولید یک کیلوگرم میوه حدود 900 لیتر آب مصرف می شود. از سوی دیگر بیش از 2 میلیارد انسان در کشورهایی زندگی می کنند که با کمبود آب مواجه هستند. پیش بینی می شود که در سال 2040، از هر 4 کودک یکی در کشورهایی که کمبود شدید آب دارند، زندگی خواهد کرد. (گزارش یونیسف)
فایده: شاید بتوان مهمترین فایده برای انسانهای دیگر را در اشتغال زایی و گردش مالی در حوزه های مرتبط همچون دامپروری، کشتارگاه ها، مرغداریها، کارخانجات لبنیات و غیره دانست.
- هزینه/فایده محیط زیست:
هزینه: در این بخش نام آشناترین هزینه، تولید گازهای گلخانه ای و گرم شدن کره زمین است که هزینه زیادی بر تمام انسانهای روی زمین تحمیل کرده است. طبق تحقیقات 23 درصد گرمایش زمین بدلیل اقدامات دامداری است. همچنین این حوزه مسئول تولید 14 درصد معادل گازکربنیک جهان است که این میزان برابر با جمع میزان آلاینده های ناشی از از صنایع هوایی و کشتیرانی و خدمات ریلی شهری و بینشهری و بینالمللی است. از سوی دیگر 44 درصد کل متان در جهان نیز ناشی از صنعت دامداری است.
در این حوزه نیز، آمارهای متعددی در مورد هدر رفتن آب و آسیب به خاک وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج است.
جمع بندی:
همانگونه که دیدید به نظر میاید که هزینه های مربوط به خوردن گوشت و همینطور مواد لبنی، بسیار بیشتر از فایده آن است.
به این ترتیب شاید بیشترین فایده گوشتخواری را باید لذت شخصی از خوردن محصولات گوشتی و لبنی بدانیم. این مبحث، نیاز به توضیح زیادی در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی دارد که در مقاله های آینده به آن خواهم پرداخت اما بطور اختصار باید بگویم که افزایش سطح دوپامین مغزی در این احساس لذت نقش دارد. غذاهایی با بافت اینچنین، به همراه پروسه ای که میزان چربی و نمک آن را افزایش می دهد، سطح دوپامین را تا 1.5 برابر یا بیشتر بالا می برد که خود می تواند عاملی برای تکرار این رفتار و مصرف بیشتر مواد گوشتی باشد. فراموش نکنیم که نقش یادگیری در این احساس لذت، خیلی موثر است. اگر از کودکی، مصرف نوع خاصی از غذا را تجربه کرده باشیم در بزرگسالی هم تجربه مجدد آن، لذت بخش است.
به نظر من و با توجه به شواهد موجود، گیاهخواری را می توان به درجاتی تقسیم نمود که در پایین آورده شده است.
درجات گیاهخواری (به ترتیب از بهترین تا بدترین):
- خام میوه خواری (گیاهخواری بدون از بین بردن گیاه: برگ گیاهان/ میوه ها/ آجیل/ جبوبات)
- خام گیاهخواری (Raw Vegan)
- گیاه خواری (Vegan)
- گیاهخواری همراه با مصرف محصولات حیوانات (Vegetarian)
ملاحظه می کنید که با مجموع توضیحات داده شده، پرورش و کشتار حیوانات نه تنها برای خود آن حیوانات غیراخلاقی است بلکه بدلیل اثراتی که بر انسانها، موجودات زنده دیگر و محیط زیست در جهان می گذارد، می توان آن را قویاً رفتاری با ارزش اخلاقی منفی تلقی نمود.